رضایت زناشویی
رضایت زناشویی یک حالت روانی و منعکس کننده منافع و هزینههای درک شده از ازدواج است. هر چه شریک زندگی زناشویی هزینههای بیشتری را بر فرد تحمیل کند، در ادامه این مطلب از دپارتمان روابط عاطفی و ازدواج مجله دکتر بهشتیان با رضایت زناشویی و مولفه های آن آشنا می شوید.
به طور کلی فرد هم رضایت کمتری از ازدواج و شریک ازدواجش پیدا خواهد کرد. به همین ترتیب، هر چه مزایای درک شده بیشتر شود، رضایت فرد از ازدواج و شریک ازدواجش بیشتر خواهد بود.
مؤلفهها و سازوکارهای رضایت زناشویی
شناخت
برای درک اینکه آیا رفتار همسر پرهزینه یا مفید است، شناختها یا افکار در مورد رفتار، اهمیت دارند. اگر همسر یک رفتار منفی(پرهزینه) انجام دهد، ممکن است این رفتار یا به ویژگیهای شخصیتی همسر(مثلاً تنبل است)، یا به شرایط رفتار همسر(به عنوان مثال، روز اظهار مالیاتی در محل کار بوده و او تمایلی به درست کردن شام ندارد) نسبت داده شود. در مورد رضایت زناشویی، نسبت دادن رفتار پرهزینه به ویژگیهای شخصیتی همسر، به جای شرایط پیرامون رفتارش، با کاهش رضایت زناشویی و همچنین زوال زناشویی همراه است. این اسنادهای ناسازگار، اغلب با رفتارهای منفی در مباحث حل مسئله زناشویی همراه است و به نظر نمیرسد این اسناد در نتیجه افسرده بودن، داشتن شخصیت روان رنجور یا گرایش به پرخاشگری فیزیکی باشد. به نظر میرسد نحوه تفسیر رفتار با میزان رضایت از ازدواج مرتبط است.
احساسات فرد در مورد رفتارها یا عواطف، ارتباط نزدیکی با افکار فرد در مورد رفتارها دارد. تحقیقات در مورد عاطفه و رضایت زناشویی هنوز جامع نیست. طبق برخی از مطالعات، عاطفه منفی با کاهش رضایت زناشویی مرتبط است، در حالی که برخی دیگر نشان دادهاند که تأثیری ندارد یا حتی آن را افزایش میدهد. تحقیقات آتی باید به طور خاص روشن کنند که عاطفه منفی چه ارتباطی با رضایت زناشویی دارد.
فیزیولوژی
بین متاهل بودن و حفظ سلامت جسمانی رابطه کاملاً اثبات شدهای وجود دارد. عملکرد فیزیولوژیکی دو فرد متاهل به خوبی این قضیه را تأیید میکند. طبق تحقیقات اخیر، زوجهایی که از رابطه خود راضیتر هستند، در مقایسه با زوجهایی که رضایت کمتری دارند، هماهنگی بیشتری را بین سیستمهای فیزیولوژیکی خودشان نشان میدهند. یعنی زوجهای دارای رضایت زناشویی به احتمال بیشتری به حفظ هماهنگی میان سیستمهای الکترودرمال(یا مقاومت الکتریکی پوست) و ضربان قلب یکدیگر کمک میکنند، که شاید مکانیسمی برای حفظ سلامت جسمانی زوجهای متاهل نسبت به افراد مجرد است.
الگوهای تعاملی
الگوهای تعامل بین همسران میتواند بر میزان رضایت آنها از ازدواج تأثیر بگذارد. الگویی که اغلب مربوط به نارضایتی زناشویی است، الگوی تقاضا/کناره گیری(demand/withdrawal) است. در این الگو، یکی از طرفین(اغلب زن) از دیگری بابت تغییر انتقاد کرده یا نق میزند، در حالی که شریک دیگر(معمولاً شوهر) از رویارویی و بحث طفره میرود. این الگو به گونهای عمل میکند که انتقاد اولیه منجر به جدایی میشود، که این امر خودش منجر به تقابل بیشتر و حتی جدایی بیشتر میشود. بنابراین این الگو پیامدهای واضحی برای رضایت زناشویی دارد، به طوری که باعث نارضایتی هر دو طرف میشود.
حمایت اجتماعی
یکی دیگر از مؤلفههای رضایت در ازدواج، میزان حمایت اجتماعی از هر یک از شرکا و رابطه است. فرآیندهای حمایتی به طور قابل اعتمادی با عملکرد خوب زناشویی و همچنین با پیامدهای مفید درون خانوادهها در ارتباط است. شریک ازدواجی که حمایت اجتماعی خوبی از همسر خودش دارد، به رضایت زناشویی همسر کمک میکند.
خشونت
خشونت فیزیکی نیز ارتباط تنگاتنگی با رضایت زناشویی دارد. احتمال نارضایتی افرادی که در روابط آزاردهنده فیزیکی درگیر هستند بیشتر از افرادی است که درگیر روابط آزاردهنده نیستند. تشدید خشونت فیزیکی میتواند ناشی از عوامل بسیاری باشد که یکی از آنها مصرف الکل است. جاب تعجب است که نوعی پرخاشگری فیزیکی در ۵۷ درصد از ازدواجهای جدید وجود دارد، که نشان میدهد شاید رابطه بین خشونت و رضایت زناشویی آنطور که اغلب تصور میشد ساده نیست.
عوامل زمینهای در رضایت زناشویی
عوامل زیادی در ارزیابی رضایت زناشویی دخیل هستند که شامل شخصیت همسر، عملکرد او در رفتارهای محافظت از همسر، احتمال خیانتش، مطلوبیت هر یک از طرفین، وجود فرزندان و سایر عوامل میشوند. اگر یکی از شریکها متوجه شود که دیگری در این حوزهها هزینههایی را تحمیل میکند(یا مشکلساز است)، شاید از طریق گفتگو با شریک یا جستجوی شریک جدید و مناسبتر، به آنها رسیدگی کند.
ویژگیهای شخصیتی همسر
به نظر میرسد میزان رضایت یک فرد از ازدواجش تا حدی با ویژگیهای شخصیتی همسرش در ارتباط است. شخصیت اغلب با پنج بعد سنجیده میشود که شامل برونگرایی (شادخویی، تسلط و برونگرایی در مقابل تسلیم بودن و درونگرایی)، توافقپذیری(گرمی و قابل اعتماد بودن در مقابل سردی و مشکوک بودن)، وظیفهشناسی (قابل اعتماد و منظم در مقابل غیرقابل اعتماد و نامنظم)، روان رنجوری(ثبات هیجانی، ایمنی و یکنواختی در مقابل عصبی و دمدمی بودن) و گشودگی به تجربه(عاقل، ادراکی و کنجکاو در مقابل فقدان بصیرت) هستند. نارضایتی زناشویی اغلب به بی ثباتی هیجانی همسر مربوط است، اما به داشتن شریکی با وظیفه شناسی پایین، دارای توافق اندک و گشودگی یا عقلانیت پایین هم مربوط میشود. افرادی که با چنین افرادی ازدواج میکنند، اغلب شکایت دارند که همسرانشان افرادی غافل، وابسته، مالکیت، تحقیر کننده، حسود، خائن، غیرقابل اعتماد، بی احساس، خودمحور، دارای گرایش جنسی به دیگران و مبتلا به سوء مصرف الکل هستند. بنابراین، ویژگیهای شخصیتی هر یک از همسران کمک زیادی به رابطه میکند و به ازدواج رضایت بخش رسیده یا با طلاق به پایان میرسد.
محافظت از همسر
حتی پس از یافتن یک شریک مناسب و ایجاد یک رابطه پایدار، باز هم چالشهایی برای حفظ آن رابطه به وجود میآیند. مردان و زنان اغلب سعی میکنند با انجام رفتارهای محافظت از همسر، مانع از تعرض شخص دیگری به ازدواج خودشان شوند. در واقع برخی از این رفتارها میتواند هزینههایی را به همسر تحمیل کند و در نتیجه با کاهش رضایت زناشویی مرتبط است. این رفتارهای محافظت از همسر شامل انحصار وقت شریک(به عنوان مثال، او تمام اوقات فراغتش را با همسرش میگذراند تا نتواند با زنان دیگر ملاقات کند)، تهدید یا تنبیه خیانت(مثلاً وقتی مچ او را در حال معاشقه با شخصی گرفت، او را کتک زد) و دستکاری هیجانی(مثلاً او را تهدید کرد که اگر ترکش کند، به خودش آسیب میرساند) هستند. ازدواجهایی که در آن یک یا هر دو شریک به طور مکرر این رفتارهای محافظتی پرهزینه را انجام میدهند، اغلب ازدواجهایی توأم با نارضایتی هستند.
ارزش همسر
ارزش همسر را میتوان به عنوان مطلوبیت یک شریک و ترکیبی از ویژگیهای مختلف از جمله جذابیت فیزیکی، هوش و شخصیت در نظر گرفت. ازدواجهایی که در آنها بین شرکا از نظر ارزش همسر اختلاف وجود دارد، ازدواجهایی هستند که در آن احتمال خیانت هر دو طرف زیاد است که نشاندهنده نارضایتی زناشویی است. به عنوان مثال، زمانی که شوهر دارای ارزش همسری بیشتر از همسرش است، احتمال خیانت خودش و همسرش(شاید به دلایل تلافی جویانه)، افزایش مییابد. رضایت زناشویی کمتر مرتبط با این دشواری زمینهای زناشویی، از ارزشهای همسری متفاوت بین شرکا نشأت میگیرد و شاید فردی با ارزش بالاتر از همسرش در جای دیگری به دنبال شریکی همسانتر برود.
فرزندان
داشتن یک فرزند، شرایط زناشویی را به شدت تغییر میدهد. رضایت زناشویی تحت تأثیر فرزندان است و بر آنها تأثیر میگذارد. حضور فرزندان در ازدواج تأثیر متناقضی دارد که باعث افزایش ثبات ازدواج (حداقل در سنین کودکی فرزندان) و در عین حال کاهش رضایت زناشویی میشود. یعنی پدر و مادر بودن باعث میشود شادی ازدواج کمتر شود اما احتمال دوام آن بیشتر میشود. بعلاوه، نزاع زناشویی، که شاخصی از نارضایتی است، در تفاوتهای عملکرد خوب بین کودکان طلاق و کودکان عادی، نقش دارد.
سایر عوامل
علاوه بر این، عوامل زمینهای خانوادگی، مانند رضایت از ازدواج والدین، با رضایت زناشویی در ازدواج فعلی فرد در ارتباط است. شاید جای تعجب دارد که به نظر میرسد رضایت زناشویی والدین بیشتر از طلاق والدین با رضایت زناشویی فعلی خود فرد در ارتباط است.
سبکهای دلبستگی بزرگسالان نیز با رضایت زناشویی در ارتباط است. زیرا بزرگسالان دارای سبک دلبستگی ایمن بیشتر از افراد دارای سبک دلبستگی اجتنابی یا دوسوگرایانه، از ازدواجشان راضی هستند. ظاهراً برخی از شرایط، مانند حوادث آسیب زا(مثل طوفان یا سرطان بیضه) رضایت زناشویی را تقویت میکنند. با این حال، عوامل استرسزا در حوزههای اقتصادی یا شغلی اغلب به کاهش رضایت زناشویی کمک میکنند. به عنوان مثال، عاطفه منفی در روابط زناشویی در بین کارکنان پایین رتبه از کارکنان ارشد بیشتر است.
به نظر میرسد رضایت زناشویی، علاوه بر پرخاشگری کلامی و فراوانی اختلاف، با انجام فعالیتهای مذهبی مشترک(مانند نماز خواندن با هم) و درک مقدس بودن رابطه هم در ارتباط است. وجود شرکای جایگزین در محیط اطراف زوجین هم با احتمال طلاق بیشتر در ارتباط است ولی معیار مستقیمی برای رضایت زناشویی محسوب نمیشود.
رضایت زناشویی در طول زمان
یکی از مؤلفههای رضایت زناشویی، درک عواملی است که در حال حاضر بر آن تأثیر میگذارند. همچنین باید بفهمیم که این عوامل چگونه بر رشد آن در طول زمان نقش دارند.
زمانی اعتقاد بر این بود که رضایت زناشویی در طول زمان یک مسیر U شکل را دنبال میکند، به طوری که زوجها ازدواج خود را با رضایت آغاز میکردند، این رضایت در طول سالها تا حدودی کاهش مییابد، اما پس از سالها زندگی مشترک دوباره به سطوح اولیه ازدواج میرسد. این مورد در مطالعات مقطعی مشاهده شد. در این مطالعات، رضایت زناشویی یک بار در شرکتکنندگان با سنین مختلف ارزیابی شد. حالا با دنبال کردن مسیر رضایت زناشویی زوجهای خاص در طول سالها، به درک بهتری از رضایت زناشویی میرسیم. اکنون به نظر میرسد که به طور متوسط، رضایت زناشویی در طی ۱۰ سال اول به طور قابل توجهی کاهش مییابد و در دهههای بعدی به تدریج کاهش مییابد. تفاوتهای فردی در مسیری که رضایت زناشویی در طول زمان دنبال میکند وجود دارد، با این حال، رضایت زناشویی در همه به صورت خطی کاهش نمییابد(کاهش آهسته و پیوسته)، بلکه شاید در برخی مواقع شامل کاهشهای چشمگیرتری هم باشیم، یا حتی ممکن است افزایش یابد. یک مطالعه نشان داد که اقلیتی از زوجها در نمونه خودشان، میزانی از افزایش رضایت زناشویی را در طول زمان گزارش کردند.
تا به امروز، بسیاری از متغیرهای زمینهای که قبلاً ذکر شد، مانند حضور فرزندان، اختلاف ارزشهای همسری و احتمال خیانت، در ارتباط با ویژگیهای شخصیتی خاصی از جمله روان رنجوری و ثبات عاطفی، به عنوان عواملی در کاهش کلی رضایت زناشویی در طول زمان محسوب شدهاند.
اندازه گیری رضایت زناشویی
ارزیابی رضایت زناشویی در تحقیقات، اغلب از طریق نظرسنجیهای خودگزارشی انجام میشود، که در آن شرکت کنندگان به سؤالات مختلفی پاسخ میدهند و رضایت خود را از جنبههای مختلف ازدواج ارزیابی میکنند. مفهوم رضایت زناشویی لزوماً با ارزیابی فقدان نارضایتی در رابطه سنجیده نمیشود. عواملی که منجر به تنش زناشویی میشوند، لزوماً معکوس عوامل منجر به روابط رضایت بخش نیستند. عواملی که روابط سالم را ترویج میکنند و در ازدواجهای رضایتبخش و طولانیمدت وجود دارند هم باید در نظر گرفته شوند. بنابراین، اندازهگیریهای کامل رضایت زناشویی، ویژگیهایی را ارزیابی میکنند که به طور منفی و مثبت در ازدواج نقش دارند.